راز این پرونده زمانی فاش شد که چندی قبل زن میانسالی نزد پلیس رفت و از سرقت دلارهایش خبر داد. وی به مأموران گفت: چند روز پیش همراه دوستانم به سفر رفته بودم و وقتی برگشتم، به سراغ کیفم که داخل کمد گذاشته بودم رفتم و ناباورانه با سرقت پنج هزار دلار که داخل آن پنهان کرده بودم، روبهرو شدم.
وی ادامه داد: جالب این بود که طلاهایم نیز داخل همان کیف بود اما آنها سر جایشان بودند و سارق یا سارقان فقط دلارها را دزدیده بودند. خیلی تعجب کردم، ابتدا فکر کردم که شاید دخترم هنگام نظافت خانهام، دلارها را برداشته باشد برای همین با او تماس گرفتم اما او هیچ اطلاعی نداشت. وی ادامه داد: آن روز همه جای خانه را گشتم اما دلارها را پیدا نکردم. وقتی برای دوستانم موضوع ناپدیدشدن دلارها را تعریف کردم آنها گفتند باید به طرح شکایت بپردازم چون احتمالا زمانی که من مسافرت بودهام دزد یا دزدانی به خانهام دستبرد زدهاند.
بعد از طرح این شکایت تیمی از مأموران با دستور بازپرس دادسرای شمیرانات رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند و راهی محل حادثه شدند. در بررسیهای نخست مشخص شد که دزد یا دزدان آشنا بودهاند که با در اختیار داشتن کلید وارد خانه شده و دست به سرقت زدهاند.
اظهارات یک همسایه
درحالیکه تحقیقات بر آشنایان و دوستان مالباخته متمرکز شده بود، مالباخته به همراه یکی از همسایههای خود نزد قاضی پرونده رفت و سرنخی را پیش روی وی قرار داد. این همسایه در اظهارات خود گفت: زمانی که مالباخته به سفر رفته بود، برای خرید از خانه بیرون رفتم که مقابل مجتمع داماد وی را دیدم. او درحالیکه سراسیمه بود وارد ساختمان شد.
به او گفتم که مادرزنش به سفر رفته اما او سرش را تکان داد و مدعی شد که وسایل همسرش در خانه مادرزنش جا مانده است. این جمله را گفت و سوار آسانسور شد. وی ادامه داد: چند روز پیش وقتی از همسایهام شنیدم که به خانهاش دستبرد زدهاند و دلارهایش را به سرقت بردهاند به دامادش مشکوک شدم و موضوع را با همسایهام درمیان گذاشتم.
بعد از اظهارات زن همسایه، مالباخته به قاضی گفت: آقای قاضی، من مدتهاست که با دامادم اختلاف دارم و مطمئن هستم که سرقت از سوی او رخ داده است، چرا که او چندماه است که بیکار شده و به دخترم خرجی نمیدهد، برای همین چندبار دخترم قهر کرده و به خانه من آمده است.
اقرار به سرقت از خانه مادرزن
اظهارات همسایه و شکایت مالباخته کافی بود تا مأموران داماد وی را دستگیر کنند. این مرد در بازجوییهای نخست خود را بیگناه دانست اما وقتی شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف گشود و گفت: حدود دو سال پیش پدرزنم فوت کرد. زمانی که او زنده بود هرچه من و همسرم میخواستیم برایمان فراهم میکرد اما مادرزنم خیلی خسیس است و اصلا برای من و حتی دخترش دلسوزی نمیکند. وی ادامه داد: بهمنماه سال گذشته درست زمانی که افزایش قیمت دلار شروع شد، مادرزنم مقداری پول از حسابش برداشت و دلار خرید.
وی افزود: چندماه پیش در کارم دچار مشکل شدم و مدیرم مرا اخراج کرد. بهدنبال کار مناسبی بودم اما در مدتی که بیکار بودم شرایط سختی داشتم و از پس خرج زندگی و کرایه خانه برنمیآمدم، همسرم هم خانهدار بود، برای همین مجبور شدم از مادرزنم درخواست پول کنم اما او با لحن بدی با من صحبت کرد و حاضر نشد بهخاطر دخترش به من پول قرض بدهد. آن روز وقتی از سوی مادرزنم تحقیر شدم، نقشه سرقت دلارهایش به ذهنم خطور کرد، برای همین کلید خانه مادرزنم را از کیف همسرم برداشتم و روزی که میدانستم به سفر رفته و در خانه نیست به آنجا رفتم و نقشه سرقت را به اجرا گذاشتم. وی ادامه داد: بعد از سرقت، همه دلارها را فروختم و پولش را در بانک گذاشتم.بعد از اعترافات این داماد سارق، وی با قرارقانونی در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد.